پوست بازیگری سرگرمی بازیگر تصویر

پوست: بازیگری سرگرمی بازیگر تصویر انتشار اسطوره سرگرمی عکس منتخب روز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث در50سال گذشته&quot/ نازک تر از گل به من نگفته بود، ولی امروز… ، صنم&quot، مرد70ساله کنار جنازه همسرش

    روزنامه کشور عزیزمان ایران در گزارشی از دادگاه نوشت:پیرمرد خسته و پریشان به نظر می رسید. دست هایش در دستبند فلزی به هم گره خورده بود ولی هرچه می کرد نمی توانس

    مرد70ساله کنار جنازه همسرش:در50سال گذشته"صنم"نازک تر از گل به من نگفته بود، ولی امروز…

    عبارات مهم : پیرمرد

    روزنامه کشور عزیزمان ایران در گزارشی از دادگاه نوشت:پیرمرد خسته و پریشان به نظر می رسید. دست هایش در دستبند فلزی به هم گره خورده بود ولی هرچه می کرد نمی توانست لرزش آنها را پنهان کند. آثار خون روی لباس هایش نمایان بود.

    روی برگه ای که جلوی دستش بود، نوشته شده است بود: «نام: یاور؛ اتهام: قتل….» کلی با خودش کلنجار رفت تا توانست مهر سکوت را بشکند. صدایش آشکارا می لرزید: «من زنم را کشتم…. من صنم را کشتم… همدم 50 ساله ام را کشتم…» گریه امان نداد تا حرف بزند…

    در50سال گذشته&quot/ نازک تر از گل به من نگفته بود، ولی امروز… ، صنم&quot، مرد70ساله کنار جنازه همسرش

    با اظهاراتی که او در پرونده نوشته بود راهی منزل «یاور» که همان محل جنایت بود، شدیم. صدای شیون و فریاد می آمد. مأموران پلیس تلاش می کردند مردم را متفرق کنند. با هدایت آنها، ماشین را تا جلوی ساختمان بردیم و «یاور» را پیاده کردیم. همسایه ها با دیدن پیرمرد هرکدام چیزی می گفتند؛ یکی لعن و نفرین می فرستاد، دیگری سرزنش اش می کرد… و «یاور» در حالی که سرش را زیر انداخته بود، تلاش می کرد سریعتر از جلوی چشم آنها دور شود.

    جسد غرق در خون «صنم» روی زمین افتاده و چشمان بازش خیره به سقف مانده بود. پیرمرد که با دیدن جسد، انگار تازه متوجه عمق فاجعه شده است بود بی محابا اشک می ریخت. دخترش ضجه می زد و مادر را صدا می کرد: «چرا بابا شما که عاشق هم بودید؟ التماست می کنم بگو که همه اینها کابوس است و تو این کار را نکرده ای…»

    روزنامه کشور عزیزمان ایران در گزارشی از دادگاه نوشت:پیرمرد خسته و پریشان به نظر می رسید. دست هایش در دستبند فلزی به هم گره خورده بود ولی هرچه می کرد نمی توانس

    این حرف ها انگار مانند خنجری بر قلب «یاور» فرو می رفت. از افسر تحقیق خواست او را هرچه سریعتر از آنجا ببرد.

    «یاور» که می خواست هر چه سریعتر از نگاه های سرزنش بار و لعن و نفرین ها خلاصی یابد لب به اعتراف گشود و گفت: «ما سال های سال با مشکل و آسانی، در خوشی و ناخوشی با کم و زیاد کنار هم و خوشبخت بودیم؛ حتی به جرأت می توانم بگویم در این 50 سال «صنم» نازک تر از گل به من نگفته بود. همه چیز خوب بود و هر لحظه زندگی مان در بین فامیل زبانزد بود. فرزند های مان ازدواج کرده و هر کدام به منزل خودشان رفته بودند. چند سالی بود من و «صنم» تنها شده است بودیم. او یک کدبانوی خوش اخلاق، یک مادر تمام عیار و یک همسر ایده آل بود ولی آن روز…

    یاور ادامه داد: من 70 ساله هستم. دیگر توان کار کردن ندارم؛ ولی مجبور بودم جهت گذران زندگی کار کنم. آن روز هم از همان روزهای بد و ناسازگارم بود. خسته و بهانه گیر شده است بودم ولی «صنم» مثل هر روز نبود انگار او هم روز خوبی نداشت. سر کمد لباس رفتم ولی هیچ پیراهن تمیز و مرتبی نداشتم به «صنم» اعتراض و سرش داد و بیداد کردم.

    در50سال گذشته&quot/ نازک تر از گل به من نگفته بود، ولی امروز… ، صنم&quot، مرد70ساله کنار جنازه همسرش

    در کمال ناباوری و برعکس هر لحظه که سکوت می کرد این بار انگار منتظر یک جرقه بود. هرچه می گفتم جواب می داد؛ حتی هنگامی که دستم را بلند کردم که او را بزنم مقابله به مثل کرد. انگار عقده های فروخورده اش را بیرون می ریخت. از شدت خشم هیچ چیزی نمی فهمیدم. رفتارم دست خودم نبود. از اینکه صنم رو در رویم ایستاده بود و جوابم را می داد شوکه شده است بودم آنقدر از کوره در رفتم که ناگهان تفنگ شکاری ام را برداشتم و به سوی او نشانه رفتم، یک لحظه خشکش زد. باور نمی کرد ماشه را بچکانم ولی من شلیک کردم و تیر درست در قلب «صنم» نشست. هنگامی که او روی زمین افتاد تازه فهمیدم چه بلایی سر خودم آوردم. با رفتن او من هم مردم و حالا می خواهم مجازات شوم و هر چه سریعتر از این دنیا خلاص شوم….»

    روزنامه کشور عزیزمان ایران در گزارشی از دادگاه نوشت:پیرمرد خسته و پریشان به نظر می رسید. دست هایش در دستبند فلزی به هم گره خورده بود ولی هرچه می کرد نمی توانس

    واژه های کلیدی: پیرمرد | پیرمرد | اخبار حوادث


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار